نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی

730
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28648
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 43 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی





    گام اول: چیزهایی را به کودکان خود در مورد اضطراب یاد دهید.

    این یک گام نخست بسیار مهم است، زیرا به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا درک کنند چه چیزی برایشان اتفاق می افتد زمانی که آنها اضطراب را تجربه می کنند. به کودک خود اجازه دهید تا بداند که تمام نگرانی ها و احساسات بدنی که تجربه می کند، اسم دارند: اضطراب. به کودک خود کمک کنید تا واقعیت ها را در مورد اضطراب بفهمد.
    واقعیت اول: اضطراب واکنشی طبیعی و سازگارانه است تا به ما کمک کند برای خطر آماده شویم.
    واقعیت دوم: اضطراب می تواند به مشکل تبدیل شود زمانی که بدن ما به ما بگوید که خطری در پیش است در حالی که در واقع خطری وجود ندارد.


    گام دوم: آموزش به کودک درمورد اضطراب اجتماعی
    به کودک خود یاد دهید که گاهی اوقات ما از اینکه کنار مردم باشیم یا کاری را در حضور دیگران انجام دهیم، می ترسیم. این موقعیت ها می توانند احساسی را همانند بودن روی صحنه (استیج) به ما بدهند. و ما نگران این هستیم که ممکن است کار خجالت اوری انجام دهیم یا اینکه دیگران فکر بدی درمورد ما بکنند. به کودک خود اجازه دهید تا بداند که شما ابزاری به او خواهید داد تا وی را در رویارویی با اضطراب یاری دهد و به تدریج با ترس هایش روبرو شود.
    به کودک اجازه دهید تا بداند که اضطراب اجتماعی معمولا شایع است و آنها تنها افرادی نیستند که چنین احساسی دارند.


    گام سوم: جعبه ابزار کودکتان را بسازید
    شما می توانید با دادن ابزارهایی برای مدیریت اضطراب، به کودک خود کمک کنید. این ابزارها به کودک کمک خواهد کرد تا مهم ترین گام –رویارویی با ترس هایش- را تمام کند. برای اختلال اضطراب اجتماعی، ابزارهای موجود در جعبه ابزار عبارتند از:
    ابزار شماره 1: یادگیری آرامش و ریلکس بودن
    یک ابزار شامل کمک به کودکتان برای یادگیری آرامش داشتن است. دو استراتژی می تواند کمک کننده باشد:
    1: تنفس آرام: کودک شما می تواند با استفاده از این استراتژی به سرعت آرام شود. برای کودک توضیح دهید که ما هنگام اضطراب، سریعتر تنفس می کنیم. این حالت ممکن است باعث شود ما احساس گیجی و حواس پرتی کنیم. که ممکن است باعث افزایش اضطراب ما شود. تنفس آرام به معنای تنفس آهسته و منظم از طریق بینی است.
    2: آرام سازی عضلانی: استراتژی دیگر که برای کمک به فرزندتان مفید است، یادگیری آرام سازی بدن اوست و این شامل سفت کردن عضلات متعدد بدن و سپس رهاکردن آنهاست. همچنین کودک شما می تواند از تکنیک تالاپ استفاده کند. در این تکنیک او خود را به عنوان یک عروسک پارچه ای تصور می کند و تمام بدن خود را به یکباره ریلکس می کند.
    ابزار شماره 2: تفکر واقع گرا
    این راهبرد برای کودکان با سنین بالا و نوجوانان اجرا می شود. کودکان با اختلال اضطراب اجتماعی اغلب تفکرات منفی در مورد خودشان و آنچه که در موقعیت های اجتماعی رخ می دهد، دارند. افکار شایع در این موارد اینها هستند:
    کسی مرا دوست نخواهد داشت!
    اگر حرف احمقانه ای بزنم چی؟
    من کار احمقانه ای انجام خواهم داد و دیگران به من خواهند خندید!
    من نمی دانم چه چیزی باید بگویم
    من به اندازه کودکان دیگر جذاب/ باهوش نیستم.
    کسی با من صحبت نخواهد کرد.
    ابتدا به کودک خود کمک کنید تا این تفکرات را شناسایی کند. از وی بپرسید که فکر می کند چه اتفاقی در موقعیت های ترسناک اجتماعی روی می دهد. گام بعدی این است که به او کمک کنید تا یاد بگیرد با تفکرات منفی مبارزه کند.
    سوالاتی که نوجوانان ممکن است از خود بپرسند:
    آیا من 100 درصد مطمئنم که .... اتفاق خواهد افتاد؟
    چند بار ... اتفاق افتاده است؟
    آیا ... واقعا آنقدر مهم است که تمام آینده من به آن وابسته باشد؟
    آیا نظرات ... نظر تمامی افراد دیگر را منعکس می کند؟
    آیا من مسئول تمام گفتگو ها هستم؟
    بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
    چه کاری می توانم انجام دهم تا با موقعیت مقابله کنم؟
    آیا من باید همه را راضی نگه دارم- آیا اصلا ممکن است؟
    اینجا مثالی آورده شده است تا به کودک خود کمک کنید تا با افکار مزاحم مبارزه کند.
    والدین: من میدانم که تو بابت دادن جواب نادرست در کلاس نگران هستی، اما امکان اتفاق افتادن آن چقدر است؟
    کودک: خب، گاهی اوقات من جواب را می دانم، و ممکن است اتفاقی نیفتد، اما هنوز احتمال اتفاق افتادن و ضایع شدن من وجود دارد؟
    والدین: چه می کنی اگر اتفاق بیفتد و جواب نادرست را بدهی؟
    کودک: نمیدانم...این بسیار شرم آور است.
    والدین: خب.. چه چیزی میتوانی به خودت بگویی؟
    کودک: فکر کنم به خودم بگویم که مردم همه اشتباه می کنند و این آخر دنیا نیست.
    والدین: فکر می‌کنم این می تواند کمک کند تا به یاد آوریم همه اشتباه می کنند و آیا سایر دانش آموزان هم پاسخ نادرست می دهند؟
    کودک: بله
    والدین: چه اتفاقی می افتد؟
    کودک: فکر کنم هیچی
    والدین: من سوالاتی را اشتباه جواب داده ام و حتی چیزهای کاملا احمقانه ای انجام داده ام. آیا تو فکر می کنی چیزی از من کم شده؟
    کودک: نه
    والدین: گاهی اوقات مهم است که بتوانیم به چیزهایی که انجام میدهیم بخندیم. آنها بعدها داستان های بزرگی می شوند!
    شما می توانید به کودکتان کمک کنید تا برای مبارزه با تفکرات منفی با این سوالات کار کند. با انجام اینها، کودک شما خواهد فهمید که برخی ترس ها احتمالا اتفاق نمی افتند و او می تواند در موقعیت های اجتماعی از پس آن برآید.
    نکته کمک کننده:
    شناسایی و مبارزه با تفکرات منفی، ممکن است برای کودکان جوان تر خیلی سخت باشد. در هر حال، انها با گفتن برخی جملات مقابله ای به خودشان می توانند از پس مقابله در موقعیت های اجتماعی برآیند. برای مثال: من می توانم آرام نفس بکشم تا احساس بهتری داشته باشم یا اینکه من تنها نیاز دارم که بهترین تلاشم را بکنم.
    ابزار شماره 3: درست کردن کارت های مقابله
    رویارویی با ترس ها ساده نیست، بنابراین ایده ایجاد کارت های مقابله، ایده خوبی است. کودک شما می تواند کارت ها را در طول روز با خود حمل کند و اضطراب را مدیریت کند.
    ابزار شماره 4: رویارویی با ترس ها
    یک گام مهم در کمک به مدیریت اضطراب اجتماعی، تشویق کودک به رویارویی با موقعیت هایی است که او به دلیل ترس اجتماعی از آنها اجتناب می کند. نوجوان ها می توانند از گفتن اینکه رویارویی مکرر با موقعیت های ترسناک، پریشانی را کم می کند، سود ببرند و این به آنها کمک می کند تا اعتماد به نفسشان ساخته شود. بهتر است با چیزی شروع کنید که کمتر ترسناک است و با موقعیت هایی که باعث اضطراب بیشتری می شود، ادامه دهید. در کارکردن با فرزندتان، لیستی از موقعیت های اجتماعی را ایجاد می کند ( مانند سلام دادن به همکلاسی ها، پرسیدن یک سوال از معلم، صحبت کردن با دوست پشت تلفن). اکنون شما یک لیست دارید، آنها را از کمتر ترسناک تا ترسناک ترین مرتب کنید.
    از موردی شروع کنید که کمترین ترس را دارد، فرزند خود را تشویق کنید که آن را پی در پی انجام دهد. تا اینکه این کار ترس کمتری داشته باشد. اکنون کودک شما می تواند بدون اضطراب زیاد وارد آن موقعیت شود. سراغ مورد بعدی لیست بروید. نوجوانان یا کودکان دارای اضطراب اجتماعی باید 3 الی 5 تکلیف اجتماعی را در هر روز تمرین کنند تا اینکه بتوانند آن را کاملا راحت انجام دهند و سپس سراغ تکالیف اجتماعی بروند که اندکی چالش بیشتر را برای او دارد.
    چگونگی انجام این تمرینات:
    مهم است که او را برای این واقعیت آماده کنید که او هنگام انجام تکلیف، احساس اضطراب خواهد کرد، اما این عادی است! هنگام مبارزه با اضطراب، احساس اضطراب عادی است، به خصوص در آغاز. همچنین دادن پاداش (مانند این: کارت عالی بود) برای هر موفقیتی و یا هر تلاشی برای رویارویی با ترس هایش و دادن جایزه (چیزهای ارزان کوچک، مانند زمان بیشتر دیدن تلویزیون، شام مورد علاقه) بسیار مهم است. با این همه، رویارویی با ترس، کار سختی است!
    مهم است که به کودک این مجال را بدهید تا با هم سن و سالان خود تعامل داشته باشد و دوست یابی کند. به بارش فکری کودک کمک کنید تا با سایر کودکان و نوجوانان بیامیزد. برای مثال:
    · به یک گروه اجتماعی ملحق شو.
    · ورزش کن ( فوتبال، تنیس، دو و میدانی)
    · عضو یک کلوپ شو (کلوپ نقاشی، کلوپ طراحی مد)
    · در یک کلاس شرکت کن (هنر، رقص)
    · به یک گروه کر یا باند ملحق شو
    · بازی های مدرسه را انجام بده
    · کمک کننده باش (به دیگر دانش آموزان در تکالیفشان کمک کن)
    · دوره های آموزش گروهی را ثبت نام کن (شنا)
    · از تسهیلات ورزشی استفاده کن (پارک اسکیت)
    · قرارهایی را به صورت کوتاه و پی در پی با بچه های دیگر برقرار کن یا سایر فعالیت های اجتماعی
    ابزار شماره 5: رشد و گسترش مهارت های اجتماعی
    کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است از رشد بهتر مهارت های اجتماعی بهره ببرند. حیطه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید در آنها به کودک خود کمک کنید.
    · زبان بدن: این شامل ارتباط چشمی، تبسم، و نگاه کردن به صورت افراد هنگام صحبت کردن است.
    · کیفیت صدا: این شامل صحبت کردن رسا و با بلندی و سرعت مناسب است.
    · مهارت های مکالمه: گفتن سلام و شروع و ادامه دادن رابطه
    · مهارت های دوستانه: این مهارت ها شامل خواستن از دیگران برای انجام کاری همراه شما، پیوستن به یک فعالیت، پیشنهاد کمک و تعارف کردن است.
    · ابراز وجود: این مهارت شامل درخواست کمک، نه گفتن، رویارویی با اذیت و قلدری است.
    یک راه عالی برای تمرین کودک این است که این مهارت ها را از راه نقش بازی کردن بیاموزد. ابتدا سعی کنید آن را تقلید کنید، سپس کودک را تشوق کنید تا امتحان کند. برای مثال، اگر کودکتان می خواهد دوستانش را دعوت کند، شما می توانید تظاهر کنید که نقش دعوت کننده را دارید. سپس از وی بخواهید تا او امتحان کنید و شما نقش دوست را بازی کنید.
    اینجا مثالی درمورد نقش بازی کردن آورده شده است. شما می توانید با کودک خود انجام دهید.
    والدین: حالا، من تظاهر می کنم که جای تو هستم، و تو به شیوه ای که فکر میکنی کودکان دیگر جواب خواهند داد، جواب میدهی. سلام، آخر این هفته چه کاری انجام میدی؟
    کودک: احمقانه است!
    والدین: فقط بیا انجامش بدیم. آخر هفته چیکار میکنی؟
    کودک: هنوز مطمئن نیستم.
    والدین: من داشتم به این فکر میکردم که یک فیلم برای شنبه اجاره کنم. دوست داری بیای و باهم ببینیم؟
    کودک: خوبه، چه فیلمی؟
    والدین: من واقعا کمدی دوست دارم. ما میتونیم چک کنیم ببینیم چه فیلم های تازه روی dvd اومدن.
    کودک: جالب به نظر میاد. من با والدینم چک میکنم.
    والدین: باشه، چطوره جاهامونو عوض کنیم و تو سوال بپرسی؟

    نکته مفید:
    اطمینان حاصل کنید که به کودک خود کمک می کنید تا با هرگونه مشکلات واقعی همچون قلدری یا ناتوانی های یادگیری خود مقابله کند و بهبود بخشد که این مشکلات می توانند در ترس اجتماعی وی سهیم باشند.


    گام چهارم: شجاع تر کردن کودک
    یادگیری مدیریت اضطراب کار سختی است. اگر کودک شما در انجام ان بهتر شده است، هردوی شما مستحق پاداش هستید. یادگیری مدیریت اضطراب مانند تمرین است- کودک شما نیاز دارد تا حالت خود را حفظ کند و مهارت هایش را به طور منظم تمرین کند. آنها را به عادت تبدیل کن. این درست است حتی بعد از اینکه کودک شما احساس بهتری داشته و به اهداف خود رسیده باشد.
    مایوش نشوید اگر کودک شما از رفتارهای قبلی استفاده می کند. این ممکن است در هنگام وضعیت های پراسترس انتقال ( برای مثال، بازگشت به مدرسه یا جابجایی) روی دهد. این طبیعی است. این تنها به این معنی است که کودک نیاز دارد با ابزارها شروع به تمرین کند. به یاد داشته باشید که، مقابله با اضطراب، فرایندی به درازی عمر است.
    نکات کمک کننده:
    · مواجه شو. کودک خود را در موقعیت های اجتماعی متعددی قرار دهید. او را تشویق کنید تا با دیگران بازی کند، به جشن تولدها توجه کند، و به فعالیت های بعد از مدرسه بپیوندد.
    · الگو باشید! برای کودک خود در چگونگی تعامل با دیگران الگو باشید (برای مثال، به یک غریبه سلام دهید و یا با صندوقدار تره بار فروشی شروع به صحبت کنید.
    · اجازه دهید صحبت کنند: برای کودکتان صحبت نکیند. آنها را تشویق کنید تا جواب سوالات خود را بدهند. برای مثال، مجبورشان کنید که در رستوران غذا سفارش دهند.
    · به آنها دیدگاه بدهید: آنها را تشویق کنید تا از دیدگاه دیگری نگاه کنند. کمکش کنید تا تفاسیر متعدد را از تعاملات اجتماعی شناسایی کند. برای مثال: جان از تو نمی خواهد که با او توپ بازی کنی شاید او فکر نمی کند که تو میخواهی این کار را انجام دهی...چرا تو این کار را نکنی...) یا به کودک کمک کنید تا زمانی که کودکان اذیتش می کنند، ازعهده کارها برآید ( برای مثال، آنها را نادیده بگیر و تنها با افراد دیگری بازی کن که خوب هستند.
    · پاداش بدهید: فراموش نکنید که به تلاش های کودکتان پاداش بدهید!!
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست 780753734381882879.jpg  

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی

    اختلال اضطراب اجتماعی چهارمین اختلال روان‌پزشکی رایج است که بر اساس ترس گسترده از اجتماع یا موقعیت‌های کارآمدی مشخص می‌شود. معمولاً، در نوجوانی، هنگامی‌که تعاملات اجتماعی اهمیت بیشتری می‌یابد، شروع می‌شود اما در کودکان هم دیده می‌شود. کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی، درخطر آسیب‌های تحصیلی و استعمال مواد مخدر هستند (بیدل[8]، ترنر[9]، یانگ[10]، آمرمن[11]، سالی و کراسبی، 2007). همچنین معمولاً این اختلال به دوره‌ای درازمدت از ناتوانی می‌انجامد و مبتلایان به این اختلال از آسیب‌های چشم‌گیری در کارهای روزانه زندگی، روابط اجتماعی و شغلی رنج می‌برند (ویتچن[12]، فوچ[13]، سونتاگ[14]، مولز[15] و لیبوویتز[16]، 2000).


    نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی علاوه بر اضطراب شدیدشان در موقعیت‌هایی که اغلب مردم هم در آن موقعیت‌ها مضطرب می‌شوند (مانند صحبت کردن در حضور دیگران)، ممکن است در پیش‌پاافتاده‌ترین فعالیت‌ها نیز مضطرب شوند، از قبیل ارائه ی مقاله در مقابل کلاس، بستن دکمه‌های کت در حضور دیگران یا سفارش غذا در رستوران. اگر آن‌ها در حضور جمع صحبت کنند، می‌ترسند در میان صحبت‌هایشان تپق بزنند؛ آن‌ها فکر می‌کنند چنانچه سؤالی را مطرح کنند، ممکن است احمق به نظر برسند؛ می‌ترسند اگر در حضور جمع غذا بخورند، غذا را روی زمین بریزند؛ یا اگر وارد اتاقی شوند، ممکن است پایشان به‌جایی گیر کند و روی زمین بیفتند و دست‌وپا چلفتی به نظر آیند. یک دختر نوجوان به‌قدری از غذا خوردن در حضور دیگران ترس داشت که در سال اول دبیرستان در رختکن حمام نهار می‌خورد. جای تعجب نیست که این کودکان در حضور مراجع قدرت یا همسالانی که وضعیت اجتماعی بالایی دارند، مضطرب شوند (آلبانو، 2003).


    اضطراب مربوط به اضطراب اجتماعی به‌قدری شدید است که موجب بروز حالت‌هایی نظیر سرخ شدن چهره، لکنت زبان، تعریق، دل‌درد، افزایش ضربان قلب، لرزش یا حمله‌ی وحشت‌زدگی کامل می‌شود. نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی همواره عقیده دارند که واکنش‌های جسمانی مشهودشان موجب می‌شود تا احساس بی‌لیاقتی نهفته‌ی آن‌ها، در معرض دید دیگران قرار گیرد و باعث تحقیرشان شود. حتی این دیدگاه که سایرین از ناآرامی آن‌ها کاملاً آگاه هستند، موجب اضطراب بیشتر در این کودکان می‌شود. کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی در یک دور باطل، منتظر بروز مشکل ناراحتی با عملکرد ضعیف خود هستند، انتظاری که با نزدیک شدن به موقعیت ترسناک اضطراب بیشتری در آن‌ها ابر می‌انگیزد و این تنها به افزایش دل‌شوره و تشدید بیشتر نشانه‌های جسمانی آن‌ها در موقعیت‌های اجتماعی از قبیل تماس تلفنی با یک همکلاسی برای تکمیل تکلیف‌های ناقص، درخواست از معلم برای توضیح مطالب درسی، جواب دادن به تلفن یا قرار ملاقات، اجتناب می‌ورزند (بیدل و همکاران، 2007).


    اضطراب اجتماعی، بسته به گستره موقعیت‌هایی که شخص از آن‌ها می‌ترسد و دوری می کند، به عنوان هراس اجتماعی فراگیر یا خاص تشخیص گذاری می‌شود. برای مثال، شخصی که در مورد نوشتن در حضور دیگران مضطرب است، اما در مورد موقعیت‌های اجتماعی دیگر مضطرب نیست، دچار اضطراب اجتماعی خاص تشخیص داده خواهد شد. نوع فراگیر با سن شروع پایین، همایندی بیشتری با اختلال‌های دیگر مانند افسردگی و سوءمصرف الکل، تأثیرات منفی‌تر بر فعالیت‌های اجتماعی و شغلی شخص مرتبط است (ویتچن و همکاران، 2000)

    و از طرفی اگر مداخلات درمانی صورت نگیرد، این اختلال به دوره‌ی طولانی از ناتوانی منجر شده و فرد مبتلا مشکلات زیادی را در حوزه‌ی کارکرد شخصی و اجتماعی خود متحمل می‌شود (ریچ[17] و هافمن[18]، 2004).





    شیوع
    تحقیقات اپیدمولوژیکی نشان می‌دهد که به طور کلی اختلالات اضطرابی دارای بالاترین میزانی شیوع در میان اختلالات روانی با نرخ 1/18% در 12 ماه و نرخ طول عمر 8/28% است. علاوه بر این شیوع بالا و هزینه‌های بالای اختلالات اضطرابی، تأثیر منفی قابل‌توجهی بر کیفیت زندگی می‌گذارد. شیوع مادام‌العمر اختلال اضطراب اجتماعی در مطالعات مختلف از 3 تا 13 درصد گزارش شده است. شیوع شش ماهه اضطراب اجتماعی حدود دو تا سه درصد است (کسلر و همکاران،2005). نلسون[25] و ایزرائیل[26] (2000؛ نقل از فورمارک[27]، 2002) یک درصد کودکان و نوجوانان را مبتلا به هراس اجتماعی برآورد کرده‌اند. هایوارد[28](2000؛ نقل از فورمارک، 2002) میزان شیوع هراس اجتماعی در نوجوانان دبیرستانی را 5 تا 10 درصد گزارش می‌کند. در پژوهش آلبانو (2003)، میزان شیوع آن در بین نوجوانان از 5 تا 16 درصد در جمعیت عمومی گزارش شده است. همچنین گزارش شده است که از میان کودکانی که به دلیل اختلال‌های اضطرابی برای درمان ارجاع می‌شوند بیش از 20 درصد بر اساس تشخیص اولیه اضطراب اجتماعی دارند و در کودکانی که به دلیل سایر اختلالات اضطرابی ارجاع می‌شوند، اضطراب اجتماعی متداول‌ترین تشخیص ثانویه است (آلبانو،2003). این تغییرپذیری در شیوع اختلال اضطراب اجتماعی احتمالاً به نقش متغیرهای اجتماعی، محیطی و فرهنگی در این اختلال بستگی دارد (فورمارک، 2002). فورمارک (2002) معتقد است عوامل چندگانه‌ای در شیوع این اختلال نقش دارند: الف) ملاک‌های تشخیصی مختلف که در ویراست‌های مختلف DSM و یا در نظام‌های مختلف طبقه‌بندی به‌کار رفته‌اند و ب) مشکل در تعریف عملیاتی ملاک آسیب توسط محققان.
    بررسی‌های همه گیرشناختی نشان داده که زن‌ها بیشتر از مردها به اضطراب اجتماعی مبتلایند اما در نمونه‌های بالینی اغلب عکس آن صادق است. دلیل این تفاوت در مشاهدات معلوم نیست (سادوک و سادوک، 1390). مطالعات نشان داده است که اختلال اضطراب اجتماعی در سنین نوجوانی، سفیدپوست‌ها، افراد متاهل و افراد دارای تحصیلات بالا بیشتر است. همچنین گزارش شده است که بیشتر افراد دارای اضطراب اجتماعی، مجرد یا مطلقه بوده و از سطح اقتصادی و تحصیلات بالاتری برخوردارند (بیدل و همکاران،2007).
    بیشترین سن شیوع اختلال اضطراب اجتماعی سال‌های نوجوانی است، منتها شروع در سنین پایین‌تر (حتی پنج‌سالگی) و بالاتر (حتی سی‌وپنج‌سالگی) نیز شایع است (سادوک و سادوک، 1390). معمولاً زیرگونه فراگیر، شروع زودتری دارد. شروع در بزرگ‌سالی نادر است و عمدتاً ثانوی به اختلال‌هایی مثل اختلال پانیک یا اختلال افسردگی است و به طور قابل‌ملاحظه­ای در شکل‌گیری طبیعی مهارت‌های سازگاری مداخله کرده و منجر به اختلال در مکانیسم‌های مقابله‌ای می‌شود. در افراد زیر 18 سال نشانه‌ها باید به مدت حداقل 6 ماه دوام داشته باشند (انجمن روان‌پزشکی آمریکا،2000).
    میزان شیوع اختلال اضطراب اجتماعی در ایران هم در بین افراد 24-18 ساله در حدود یک درصد (6/0 در مردان و 5/1% در زنان) و برای سنین 40-25 ساله، در حدود 9/0 درصد (3/0% در مردان و 4/1% در زنان) گزارش شده است و در کل، میزان شیوع این اختلال در مردان 4/0 درصد و در زنان 3/1 درصد برآورد شده است (لیهی[29] و هالند[30]،1391).


    ویژگی‌های توصیفی و تشخیصی
    اغلب افراد در طول زندگی خود، اضطراب اجتماعی را تجربه می‌کنند. چگونه این الگوهای اجتنابی و ترس‌ها را باید از یک اختلال قابل‌تشخیص جدا کرد؟ پژوهش‌هایی که تاکنون انجام شده‌اند، به‌روشنی نتوانسته‌اند تمایز روشنی بین محتوای فکر، پاسخ‌های فیزیولوژیکی یا الگوهای رفتاری افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و افرادی که صرفاً نمره بالا در مقیاس کمرویی می‌گیرند، پیدا کنند (آلبانو،2003).


    همه‌ی ما برخی اوقات، در موقعیت‌های اجتماعی مضطرب می‌شویم. اضطراب‌های اجتماعی شکل‌های اغراق‌آمیز این‌گونه ترس‌ها هستند، اما افرادی که در موقعیت‌های اجتماعی ترس شدید و ناتوان‌کننده‌ای از ارزیابی منفی عملکردها یا تعاملاتشان توسط دیگران دارند و به همین خاطر دچار احساس کمرویی و حقارت هستند، به اختلال اضطراب اجتماعی مبتلا هستند (لیهی و هالند،1391).


    ویژگی اصلی اختلال اضطراب اجتماعی، ترس شدید نسبتاً پایدار و نامعقول از آن دسته از موقعیت‌های اجتماعی است که شخص در آن ممکن است در معرض نگاه موشکافانه اشخاص ناآشنا قرار بگیرد، یا فقط با آن‌ها روبه‌رو شود. اصطلاح اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان نامی مناسب‌تر از هراس اجتماعی برای این اختلال پیشنهاد شده است زیرا مشکلاتی که ایجاد می کند در مقایسه با مشکلاتی که هراس‌های دیگر به وجود می‌آورند بسیار فراگیرتر است و اختلال بسیار بیشتری در فعالیت‌های عادی ایجاد می کند (کروزیر[31] و آلدن[32]، 2005).


    مک نیل (2001، به نقل از کروزیر و آلدن، 2005) معتقد است اختلال اضطراب اجتماعی در پیوستاری از شدت کمرویی قرار می‌گیرد. پیوستاری که به ترتیب شدت، از نبود اضطراب اجتماعی در یکسر این طیف تا شدیدترین حالت آن، یعنی اختلال شخصیت اجتنابی ادامه می‌یابد. در بین این دو طیف، به ترتیب، سطح معمول و بهنجار اضطراب اجتماعی، اضطراب اجتماعی (سطح پایین کمرویی)، ترس‌ها و اجتناب‌های اجتماعی (اختلال اضطراب اجتماعی خاص) و اختلال اضطراب اجتماعی فراگیر قرار دارند.


    کودکان و نوجوانان مبتلا به هراس اجتماعی در حضور همسالانشان آرام به نظر می‌رسند و از هرگونه توجهی اجتناب می‌کنند. در موقعیت‌های ترسناک، کودکان و نوجوانان مبتلا به هراس اجتماعی نگرانی‌های شدیدی درباره‌ی شرمسار شدن، ارزشیابی منفی و طرد را تجربه می‌کنند. مشاهدات و پاسخ‌های کودکان و نوجوانان مبتلا به هراس اجتماعی افکارشان را آشکار می‌سازد که با تمرکز بر خود و خودتحقیری منفی مشخص می‌شوند و با گروهی از نشانه‌ها و احساسات خودمختار همراه هستند. شکایت از درد معده و بیماری، مخصوصاً در میان کودکان خردسال‌تر شایع است. نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی از الکل و سایر داروها به عنوان شکلی از خوددرمانی و شیوه‌ای برای کاهش اضطراب خویش در موقعیت‌های اجتماعی استفاده می‌کنند (آلبانو، 2003).


    همبودی با اضطراب و افسردگی یکی دیگر از مشکلاتی است که در کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی دیده می‌شود. اختلال اضطراب اجتماعی در 70 تا 80% موارد با دیگر مشکلات روان‌پزشکی همایندی دارد و در این میان افسردگی و سایر اختلال‌های اضطرابی بیشترین همایندی را با این اختلال دارند (کسلر و همکاران، 2005). تقریباً 30 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی اختلال افسردگی عمده نیز دارند (بیدل و همکاران،2007).




    ملاک‌های DSM-5
    در پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روان‌پزشکی امریکا (2013)، اختلال اضطراب اجتماعی کودکان این‌گونه توصیف شده است:
    1- ترس مشخص و اضطراب در مورد یک یا چند موقعیت اجتماعی که فرد ممکن است در آن در معرض بررسی دقیق توسط دیگران قرار گیرد. مثال‌ها عبارتند از تعاملات اجتماعی (به عنوان مثال، داشتن یک گفتگو، ملاقات با افراد ناآشنا)، مورد مشاهده قرار گرفتن (به عنوان مثال، خوردن و آشامیدن) و اجرای برنامه در مقابل دیگران (به عنوان مثال، سخنرانی).
    توجه: در کودکان، اضطراب باید در محیط همسالان رخ دهد و نه‌فقط در تعاملات با بزرگ‌سالان.
    2- فرد نگران است که او طوری رفتار کند که ارزیابی منفی شود و یا علائم اضطرابی نشان بدهد که از آن ارزیابی منفی خواهد شد. (به عنوان مثال، تحقیرآمیز و یا شرم‌آور خواهد بود و یا باعث طرد یا اذیت دیگران خواهد شد).
    3- شرایط اجتماعی تقریباً همیشه ترس یا اضطراب ایجاد کند.
    توجه: در کودکان، ترس و یا اضطراب ممکن است به صورت گریه، کج‌خلقی، سردمزاجی، چسبیده، کاهش و یا عدم صحبت کردن در موقعیت‌های اجتماعی بیان شود.
    4- موقعیت‌های اجتماعی مورد اجتناب‌ قرار می گیرند و یا تحمل آن‌ها با ترس یا اضطراب است.
    5- ترس یا اضطراب از میزان تهدید واقعی ناشی از وضعیت اجتماعی و بافت فرهنگی اجتماعی خارج است.
    6- ترس، اضطراب، یا اجتناب پایدار است و به‌طورمعمول به مدت 6 ماه یا بیشتر طول می‌کشند.
    7- ترس، اضطراب، یا اجتناب باعث ناراحتی بالینی قابل توجه یا اختلال در زمینه‌های مهم اجتماعی، شغلی و یا سایر عملکردها می‌شود.
    8- ترس، اضطراب، یا اجتناب مربوط به اثرات فیزیولوژیکی یک ماده و یا شرایط پزشکی دیگر نیست. (به عنوان مثال، یک داروی مخدر، دارو پزشکی)
    9- ترس، اضطراب، یا اجتناب است بهتر است با علائم اختلال روانی دیگر، از جمله اختلال هراس، اختلال بدشکلی بدن و یا اختلال طیف اوتیسم توضیح داده نشود.
    10-اگر دیگر شرایط پزشکی (به عنوان مثال، بیماری پارکینسون، چاقی، انحراف از ولگردها و یا آسیب) وجود داشته باشد، ترس، اضطراب، یا اجتناب به وضوح غیر مرتبط و یا بیش از حد است.



    سبب‌شناسی اختلال اضطراب اجتماعی


    عوامل زیستی


    الف: ژنتیک
    مطالعات خانوادگی مثل سایر اختلالات اضطرابی، در مورد اختلال اضطراب اجتماعی نیز شیوع بالاتری را بین نسبت‌های درجه اول فامیلی در افرادی که مبتلا به این اختلال بوده‌اند، نشان دادند (بارلو،2002). همچنین، فرا تحلیل در مطالعات دوقلوها نشان داده است که تخمین سهم توارث بر اختلال اضطرابی اجتماعی 65/0 است. پژوهش‌های دیگر بین 3/0 تا 5/0 را گزارش کرده‌اند. هرچند عوامل ژنتیکی نقش معنادار در شکل‌گیری این اختلال دارند اما این ارتباط در حد متوسط است (کروزیر و آلدن، 2005).



    ب: عصب-زیست شناسی
    برای مطالعه عصب-زیست شناسی این اختلال، مدل‌های گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته است؛ شامل ارزیابی عملکرد انتقال‌دهنده‌ای عصبی مرکزی، پاسخ به تغییرات شیمیایی، عملکرد غدد درون‌ریز و تصویربرداری عصبی (ویت[33]، فلور[34]، ارب[35]، هرمان[36]، لوتز[37]، گراد[38] و بیربامر[39]، 2002؛ لافر[40]، مایان[41]، هرمش[42]، ماروم[43]، گیلاد[44]، استراس[45] و ویزمن[46]، 2005). با این وجود، همه این مطالعات شامل محدودیت در بیماران شرکت‌کننده بودند و هنوز اختلال زیست‌شناختی کاملاً مشخصی در این بیماری تعریف نشده است. اثربخشی بازدارنده‌ای جذب سروتونین در درمان این بیماران پیشنهاد می کند که عملکرد سروتونرژیک در سبب‌شناسی این اختلال نقش دارد (آلبانو، 2003).


    گزارش‌های بالینی با اشاره به ارتباط نقص هورمون رشد با این اختلال به نقش عوامل هورمونی تأکید دارند. چالش‌های طبیعی[47] گزارش کرده‌اند که بیمارانی که ترس از صحبت در جمع دارند الگوهای واکنش قلبی-عروقی متفاوتی از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نشان می‌دهند. این یافته از این ایده که زیرگونه‌های این اختلال متمایز و خاص هستند، حمایت می‌کنند. مدل‌های فارماکولوژیک نیز سیستم‌های سروتونرژیک، دوپامینرژیک و نورآدرنرژیک را در این اختلال سهیم می دانند. ولی هنوز مکانیسم پاتولوژیک آن به خوبی شناخته نشده است، اما پاسخ به مداخلات دارویی نشان می‌دهند که سرتونین نقش مهمی در این اختلال دارد. بااین‌حال داروهای مختلفی از طبقه‌های مختلف در این اختلال مؤثر شناخته شده است و این موضوع نیازمند تحقیقات بیشتری است (بیدل و همکاران، 2007).


    مطالعات تصویرسازی نورونی نیز ناهنجاری‌های کارکردی یا ساختاری احتمالی را در ماده خاکستری قشر مخ[48]، هسته‌های پایه[49] و آمیگدال[50] گزارش کرده‌اند. عمده‌ترین شواهد در این نواحی به نقص کارکردی در سیستم دوپامینرژیک مربوط می‌شوند (لافر و همکاران، 2006). با وجود پژوهش‌های زیادی که در دهه‌های اخیر در این حوزه انجام شده است، تکرار پژوهش‌ها به دلیل تعداد کم آزمودنی‌هایی که در موردمطالعه قرار گرفته‌اند و یا به دلیل تعداد کم آزمودنی‌هایی که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و یا به دلیل ناهمسانی گزارش‌ها ضروری به نظر می‌رسد. استفاده از فنّاوری‌های جدید در این راستا می‌تواند کمک‌کننده باشد (کروزیر و آلدن، 2005)



    عوامل سرشتی
    سرشت، پیشایند اضطراب اجتماعی است. این به این معنا نیست که سرشت باعث این اختلال می‌شود، بلکه برخی از الگوهای سرشتی و اختلال اضطراب اجتماعی مکانیسم‌های عملی یکسانی دارند. یک سازه مهم سرشتی که بیش از همه در مورد اختلال اضطراب اجتماعی مطالعه شده است، بازداری رفتاری نام دارد. (مارشال[51] و استیونسون-هایند[52]، 2005). کودکانی که با گرایش به واکنش‌های هیجانی در برابر موقعیت جدید، متولد می‌شوند و در نوزادی به محرک‌های جدید پاسخ نمی‌دهند و در نوباوگی گرایش به ترس و اضطراب دارند و از موقعیت‌های جدید اجتناب می‌ورزند. این نوع خلق‌وخو را بازداری رفتاری می‌نامند و این گرایش به کناره‌گیری در برخی کودکان، به شکل صفتی پایدار باقی می‌ماند و احتمال یک عامل خطرآفرین برای ابتلا به اختلال‌های اضطرابی محسوب می‌شود (رابین و همکاران، 2003؛ نقل از مارشال و استیونسون-هایند، 2005).
    بازداری رفتاری، الگوهای نسبتاً پایدار پاسخ‌های رفتاری و هیجانی به افراد، مکان‌ها/موقعیت‌ها و موارد جدید و ناآشناست. ثبات بازداری رفتاری در سال اول زندگی پایین، ولی در سال‌های بعدی بالاتر و در حد متوسط ارزیابی‌شده است. پژوهش‌های مختلف ارتباط معناداری بین بازداری رفتاری و اضطراب اجتماعی گزارش کرده‌اند. با این وجود، تعداد قابل‌توجهی از کودکانی که میزان بالایی از بازداری رفتاری داشتند در آینده مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نمی‌شدند. فرض جدید بر این است که بازداری رفتاری دارای دو سازه جسمانی و اجتماعی است. به نظر می‌رسد اضطراب اجتماعی با مؤلفه اجتماعی بازداری رفتاری مرتبط باشد. بعد جسمانی بیشتر عمومی بوده و با سایر اختلالات هیجانی مثل وسواس و پانیک نیز ارتباط دارد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که اگرچه اختلالات اضطرابی و افسردگی به طور کلی در بعد عاطفه منفی (نوروتیسم) مشترک هستند، اضطراب اجتماعی و افسردگی در بعد جامعه‌پذیری/برون‌گرایی[53]اشتراک بیشتری دارند (مارشال و استیونسون-هایند، 2005).



    عوامل شناختی
    نقش عوامل شناختی در بروز و دوام اضطراب اجتماعی (مانند سایر اختلالات اضطرابی) از حوزه‌هایی است که بیشترین تحقیقات را به خود اختصاص داده و علی‌رغم جذابیت هنوز به نتایج قطعی دست نیافته است. اضطراب اجتماعی عموماً یک تخریب اساسی در فرآیند پردازش اطلاعات، افکار، نگرش‌ها و اعتقادات در نظر گرفته شده که باعث تحریک و نگهداری عواطف و رفتارهای وابسته به هراس اجتماعی می‌شود (کلارک[54] و ولز[55]، 1995؛ فنیگشتین[56]، شی یر[57] و باس[58]، 1975؛ ریپ[59] و هیمبرگ[60]، 1997؛ اشلنکر[61] و لاری[62]، 1982؛ تروور[63] و گیلبرت[64]، 1989؛ همگی به نقل از کروزیر و آلدن، 2005).


    مدل‌های مختلف اضطراب اجتماعی (بک و همکاران، 1985؛ کلارک و ولز، 1995؛ ریپ و هیمبرگ، 1997؛ به نقل از کروزیر و آلدن، 2005) بیان می‌کنند که در هراس اجتماعی، توجه به سمت محرک های تهدیدکننده‌ای معطوف می‌شود که به طور خاص به نگرانی از ارزیابی منفی مربوط است. برای مثال، کلارک و ولز (1995؛ به نقل از کروزیر و آلدن، 2005) تأیید می‌کنند که وقتی افراد مبتلا به هراس اجتماعی می‌ترسند به‌وسیله‌ی دیگران مورد ارزیابی منفی قرار بگیرند، توجهشان را به سوی محرک های تهدیدکننده‌ی درونی مثل واکنش‌های اضطراب سوق می‌دهند. این مسئله شانس ارزیابی دوباره‌ی موقعیت را از بین برده، با عملکرد اجتماعی در تعارض قرار می‌گیرد و باعث می‌شود شخص به این نتیجه برسد که ممکن است، همان‌گونه که خود احساس می کند، ازنظر دیگران نیز مضطرب به نظر برسد.



    درمان‌های موجود برای اختلال اضطراب اجتماعی
    در درمان اختلال اضطراب اجتماعی، هم از درمان‌های دارویی و هم از درمان‌های روان‌شناختی بهره گرفته می‌شود. هرچند بررسی‌های چندی در رابطه با تعیین برتری یکی از این‌ها نسبت به دیگری انجام شده، هنوز یافته‌های باثباتی که بتواند برتری یک روش را بر دیگری نشان دهد به دست نیامده است (رووا[65] و آنتونی[66]، 2005). چندین نوع درمان مؤثر برای این اختلال وجود دارد که شامل: شناخت درمانی، رفتاردرمانی، درمان شناختی رفتاری (CBT)، گروه‌درمانی شناختی-رفتاری (CBGT)، روان‌درمانی بینش گرا، دارودرمانی، درمان‌های ترکیبی، درمان فراشناختی و آموزش مهارت‌های اجتماعی (برای مثال: ترنر[67]، بیدل و کولی-کویل[68]، 1995؛ هیمبرگ، سالزمن[69]، هالت[70] و بلندل[71]، 1993؛ هافمن و اسکپکوسکی[72]، 2006، همگی نقل از بیدل و همکاران، 2007).



    مداخله‌های خانوادگی
    اختلال‌های اضطرابی، غالباً در بافت خانوادگی با والدین مضطرب و روابط خانوادگی مشکل‌زا جلوه‌گر می‌شوند، موقعیتی که ممکن است کارآمدی هر یک از شیوه‌های درمانی را تحت تأثیر قرار دهد. در بعضی موارد، درمان متمرکز بر کودک می‌تواند باعث تغییر در دیگر اعضای خانواده شود. برای مثال، هر چه کودکان، خود را توانمندتر و کم اجتناب‌تر ببینند، ادراک والدین نیز به نسبت عملکرد فرزندشان تغیر می کند. در نتیجه، والدین به‌گونه‌ای دیگر با کودکشان رفتار می‌کنند و احساسات و اعمال آن‌ها نیز بهتر می‌شود (کندال[73] و فلانری-اشرودر[74]،1998؛ نقل از روواو آنتونی، 2005).


    رویکردهایی که بر اساس آن‌ها اختلال‌های اضطرابی کودکان در بافت خانواده بررسی می‌شوند، نسبت به رویکردهایی که تمرکز، تنها بر کودک است، اثرات چشمگیرتر و پایدارتری دارند. در یک مطالعه، معلوم شد که تقریباً 70 درصد کودکان مبتلا به اختلال‌های اضطرابی که تحت درمان انفرادی یا خانوادگی بودند، پس از درمان، هیچ‌یک از ملاک‌های تشخیصی اختلال‌های اضطرابی را نداشتند. رویکرد خانواده‌درمانی که در آن بر روابط بین فردی، کنترل هیجانی، ارتباطات و حل مسئله تأکید می‌شود، نتایج کوتاه‌مدت و استمرار نتایج را در بلندمدت، به طور چشمگیری افزایش می‌دهد (بارت، دادز و راپی، 1996؛ نقل از روواو آنتونی، 2005).


    بارت و دیگران (1996) رابطه‌ی چگونگی پردازش شناختی کودکان و خانواده‌های آنان را بررسی کردند. آن‌ها کودکان را از طریق طرح پرسش‌هایی با موقعیت‌های مبهم مواجه کردند و پاسخ آنان را نسبت به موقعیت‌های موردنظر یک‌بار قبل و بک بار پس از مشورت با والدین جویا شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که پاسخ‌های تعداد قابل‌توجهی از کودکان مضطرب پس از مشورت با والدین تغییر یافت. آنان پس از مشورت با والدین خود پاسخ‌های تهدیدکننده‌تری به موقعیت‌ها دادند. لازم به ذکر است که این خانواده در مورد راهنمایی کودکان خود در ارائه پاسخ‌های تهدیدکننده آموزش داده شده بودند (نقل از روواو آنتونی، 2005).


    درمان شناختی-رفتاری گروهی
    درمان‌های شناختی-رفتاری برای اختلال اضطراب اجتماعی مبتنی بر الگوهای گوناگون شناختی در سبب‌شناسی این اختلال هستند و دو روش مواجهه و بازسازی شناختی بیش از سایر روش‌ها از سوی کارشناسان مورد تأکید قرار گرفته‌اند (لیهی و هالند، 1391؛ کروزیر[76] و آلدن[77]، 2005؛ روواو آنتونی، 2005). درمان شناختی-رفتاری گروهی درواقع در شکل گروهی درمان شناختی-رفتاری انفرادی است که در یک گروه هشت‌نفره از مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی به طور هفتگی و به مدت دو ساعت اجرا می‌شود. در درمان شناختی-رفتاری گروهی برای اختلال اضطراب اجتماعی، درمانگر روش‌های بازسازی شناختی و مواجهه را در هم ادغام می کند (روواو آنتونی، 2005).
    یکی از معروف‌ترین CBGT گروهی هیمبرگ (هوپ، هیمبرگ و بروچ، 1995) است که درباره آن بررسی‌های زیادی انجام شده است (هافمن[78] و لح[79]، 2006). CBGT گروهی هیمبرگ دربردارنده سه بخش رویارویی، بازسازی شناختی و تکالیف خانگی است (بارلو، 2002). این روش درمانی در چارچوب جلسه‌های دوساعته هفتگی و به مدت 12 هفته برنامه‌ریزی‌شده و توسط دو درمانگر و کاربست آن در چارچوب گروهی توصیه می‌گردد (انصار حسین، 1391). هالپرین[80]، ناتان[81]، دروموند[82] و کاستل[83] (2000)، انگ[84]، کولز[85] و هیمبرگ (2001)، کلارک و همکاران (2003) و هافمن و لح (2006) نیز CBT گروهی بر پایه الگوی هیمبرگ را در کاهش معنی دار اضطراب اجتماعی سودمند دانسته اند (هافمن و لح، 2006).



    دارودرمانی
    در درمان جمعیت هراسی، هم روان‌درمانی به کار می‌رود و هم دارودرمانی و رهیافت‌های مختلفی را هم برای نوع فراگیر و موقعیت‌های عملکردی مطرح کرده‌اند. برخی مطالعات حاکی از آن است که کاربرد توأم دارودرمانی و روان‌درمانی نتایجی بهتر از هرکدام از این دو به‌تنهایی به بار می‌آورد، اما این یافته را نمی‌شود بر تمام موقعیت‌ها و بیماران قابل اطلاق دانست (سادوک و سادوک، 1390).


    به نظر نمی‌رسد که داروها در مورد اضطراب اجتماعی نیز چندان مفید باشد. بازدارنده‌های MAO (داروهای قوی ضدافسردگی) تااندازه‌ای سودمند بوده‌اند. تقریباً 60 درصد بیماران تحت تأثیر این دارو بهبود می‌یابند؛ اما این اثر موقتی است و زمانی که دارو قطع می‌شود، نرخ برگشت بالاست. علاوه بر این، بازدارنده‌های MAO، عوارض جانبی خطرناکی دارند (لیهی و هالند، 1391).


    داروهای مؤثر برای درمان جمعیت هراسی عبارتند از: 1) مهارکننده‌های انتخابی باز جذب سروتونین (SSRIs)، 2) بنزودیازپین ها، 3) ونلافاکسین (effexor)، 4) بوسپیرون (BuSpas). اکثر بالینگران از SSRI ها به عنوان اولین انتخاب برای بیماران مبتلا به جمعیت هراسی فراگیر استفاده می‌کنند. از میان بنزودیازپین ها نیز آپرازولام (xanax) و کلونازپام (klonopin) در هر دو نوع فراگیر و اختصاصی جمعیت هراسی مؤثرند. بوسپیرون هنگامی‌که برای تقویت درمان با SSRI ها تجویز شود اثرات مفیدی از خود نشان داده است (سادوک و سادوک، 1390).
    درمان شناختی-رفتاری (CBT)
    در درمان به کودکان شناختی-رفتاری به کودکان کمک می‌شود تا دریابند که چقدر افکارشان در بروز نشانه‌های اضطرابی نقش دارد و برای کاهش نشانه‌های اضطرابی خویش چگونه افکار ناسازگار خود را اصلاح کنند. مؤثرترین روش برای درمان اختلال‌های اضطرابی، رفتار درمانی-شناختی است (بیدل و همکاران، 2007).


    آگاه کردن کودک از الگوها و شیوه‌های دیگر تفکر، معمولاً با مواجه سازی و سایر شیوه‌های رفتاردرمانی از قبیل تقویت مثبت و آرمیدگی همراه می‌شود. درمان‌های شناختی-رفتاری همیشه با درمان‌های مبتنی بر مواجه سازی به کار بسته می‌شوند (آلبانو، 2003).
    آموزش مهارت‌ها و روش‌های مواجه سازی، برای مقابله با تفکر مشکل‌زا که موجب بروز اختلال اضطرابی می‌شود و رفتار اجتنابی که به تداوم آن کمک می کند، استفاده می‌شود. از این آموزش‌ها، بهروش‌های گوناگونی صورت می‌گیرند، مانند سرمشق گیری، نقش گزاری، مواجه سازی، آموزش آرمیدگی عضلانی و تقویت وابسته (بیدل و همکاران، 2007).


    درمان شناختی-رفتاری بیش از سایر درمان‌های روان‌شناختی برای کاهش نشانه‌های اضطراب اجتماعی به‌کاربرده شده و بررسی گردیده است.CBT برای درمان اضطراب اجتماعی به کمک بازسازی شناختی و مداخله‌های رویارویی، به‌تنهایی و یا همراه با سایر روش‌ها، به صورت فردی و گروهی به‌کاربرده شده‌اند. در CBT، پیشرفت درمانی به دنبال تغییر در طرح‌واره‌های شناختی روی می‌دهد، به‌ویژه هنگامی‌که به طور مستقیم باورهای نادرست بیمار اصلاح گردند و یا با بهره‌گیری از طرح‌واره‌های دیگر، غیرفعال شوند (راپی و هیمبرگ، 1997).


    آلبانو و همکارانش برای نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی، یک برنامه‌ی درمانی طراحی کردند. درمان با گروه‌های کوچک چهارتا شش‌نفره، از نوجوانان سیزده‌تا هفده‌ساله؛ انجام می‌شود و شامل شانزده جلسه‌ی نوددقیقه‌ای است. در این برنامه‌ی درمانی چندین مرحله وجود دارد که شامل: مرحله‌ی روانی آموزشی، مرحله‌ی آموزش مهارت‌ها، مرحله‌ی حل مسئله، مرحله‌ای که از نوجوان خواسته می‌شود جلوی کلاس سخنرانی مهمی را ایراد کنید، مرحله‌ی مواجه سازی درمان، تعمیم و حفظ اثرات درمانی (آلبانو، 2003).


    درمان فرا شناختی
    افکار به ذهن ما می‌آیند و ناپدید می‌شوند. گمانه اصلی رویکرد فراشناختی این است که اختلال روان‌شناختی به این موضوع بازمی‌گردد که تا چه حد برخی از افکار، گسترش‌یافته و به طور مداوم باز پردازی می‌شوند و یا برخی به‌سادگی رها می‌شوند. این فرآیند گزینش و کنترل سبک‌های تفکر[86] مبتنی بر فراشناخت است. همچنین به نحوه برخورد ما با تجربه‌های درونی‌مان نیز مربوط ‌می‌شوند. نظریه‌های شناختی در مورد اختلالات هیجانی، همچون نظریه طرح‌واره[87]، بر این اصل مبتنی هستند که اختلالات روانی با آشفتگی در تفکر همراه‌اند. به‌ویژه، اضطراب و افسردگی با افکار منفی خودکار و تحریف در تفسیر محرک‌ها و رویدادها مشخص می‌شوند. تصور می‌شود که افکار منفی یا تفسیرهای تحریف‌شده، از افعال شدن باورهای منفی انباشته‌شده در حافظه بلندمدت منشأ می‌گیرند. بر طبق نظر این رویکرد، اختلال هیجانی با فعال شدن طرح‌واره‌های ناکارآمد[88] رابطه دارد. فعال شدن طرح‌واره‌های ناکارآمد موجب سوگیری در پردازش و تفسیر داده‌ها می‌شود. این سوگیری‌ها در سطح ظاهری، به صورت افکار منفی خودکار در جریان نمایان می‌شوند. نظریه‌پردازی و توصیف بک از پدیده اختلال هیجانی با توجه به ساختار طرح‌واره‌ها، هنوز توجیه بالینی قوی و مفیدی از این اختلال است. باوجوداین، کاستی‌ها و مشکل‌های موجود در نظریه طرح‌واره و شناخت درمانی به‌وسیله برخی نظریه‌پردازان جدید، روشن شده است. همان‌طور که ولز و متیوس (1994) خاطر نشان ساخته‌اند، در نظر گرفتن طرح‌واره‌ها به صورت طرح‌واره‌ها به صورت داده‌ها گسسته‌ای که درمانگر باید آن‌ها را کنار بزند و با موضوع‌های واقعی‌تر جایگزین کند، مفید نخواهد بود (ولز،2007).
    درمان فراشناختی پیشرفت نویی در درک علل مشکلات بهداشت روانی و درمان آن‌هاست. این رویکرد که بر اساس نظریه بنیادی «کارکرد اجرایی خود نظم بخش» (ولز و متیوس، 1994؛ ولز، 2000)، استوار است، ابتدا در مورد اختلال اضطراب فراگیر به کار برده شد و بعد به عنوان یک رویکرد درمانی کلی گسترش یافت (ولز، 2007).
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شبکه های اجتماعی
    توسط دریا071 در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 07-07-2015, 01:32 AM
  2. عجیب ولی واقعی
    توسط سوگل1 در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-03-2015, 02:47 PM
  3. تصاویر آدم فضایی واقعی. آیا واقعی هستند؟
    توسط ASSASSIN در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 05-14-2015, 08:49 AM
  4. خنده و شوخ طبعی
    توسط لیل در انجمن سایر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-16-2014, 12:48 PM
  5. هراس اجتماعی
    توسط امیر دات کام در انجمن اضطراب
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-08-2014, 02:02 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد